همشهری

متن مرتبط با «تفریح» در سایت همشهری نوشته شده است

عکسی که صدای هواداران یووه را درآورد | تفریح به جای تمرین!

  • به گزارش همشهری آنلاین، شاید به نظر برسد که دلیل خاصی برای ناراحتی هواداران یوونتوس از پوگبا وجود ندارد. این بازیکن از زمان پیوستن به یووه تا به حال مصدوم بوده و نتوانسته برای این تیم به میدان برود. در نتیجه اینکه آنها نتایج خوبی کسب نکردند و در حال حاضر با ۱۰ امتیاز اختلاف با صدر جدول در رده سوم قرار دارند تقصیر او نیست.  اما هواداران مدت‌هاست که منتظرند این بازیکن بالاخره به میادین برگردد و به نظر می‌رسد که او نیز مشتاق است که بار دیگر دوران درخشان حضورش در این تیم در فاصله سال‌ها ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ را تکرار کند اما حالا به نظر می‌رسد شرایط فرق کرده است.  پوگبا با انتشار تصویری از خودش با نمای زمستان برفی تعجب و خشم آنها را برانگیخته است. او در این تصویر با کلاه، ژاکت لویی ووتان و عینک اسکی بزرگی دیده می‌شود. برف به جای عرق، کوهستان به جای زمین تمرین و تفریح به جای سختکوشی.  این در حالی است که این ستاره فرانسوی ۲۰ میلیون یورو دستمزد از یوونتوس دریافت می‌کند و به این ترتیب یکی از بالاترین دستمزدها را دارد و این موضوع خشم هواداران را بیشتر کرده است.  یکی از این هواداران در این باره نوشت:« تو اینفلوئنسر خوبی هستی اما بازیکن خوبی نیست.» هواداری دیگری اظهار داشت:« برو به تمرین. سخت تمرین کن! زمان تو رو به پایان است...» به نظر نمی‌رسد که این اظهارات تاثیری روی پوگبا داشته باشد. او تصویر زمستانی دیگری هم از خودش منتشر کرد و نوشت:« منظور از شکیبایی منتظر بودن نیست. این فرصتی است که بتوانید رفتاری خوب در عین حال که منتظر هستید داشته باشید.» بخوانید, ...ادامه مطلب

  • زنگ تفریح دوم

  • يادداشت زنگ تفریح دوم کودک و نوجوان > آثار نوجوانان - زنگ تفریح دوم به صدا درآمد. وقتش بود بچه‌ها بروند سر کلاس. سر جایم نشسته بودم و منتظر شروع کلاس دوم بودم. سارینا را دیدم که به سمتم می‌آمد.گفت: «کتی بزن قدش!» گفتم: «برو بابا! حوصله داری؟» گفت: «حالا تو بزن!» و من زدم. یك‌هو دیدم دست سارینا رفت عقب و چشمش را گرفت! گفتم: «سارينا چي‌ شده؟... لوس نشو، داری من رو می‌ترسونی!» وقتي دستش را برداشت، ديدم مایع قرمز رنگی دارد از چشمش پايین می‌آيد! داد زدم: «سارینا خون!» دستش را گرفتم و از پله ها کشاندمش پایین! خانم رنجبر دم دفتر ایستاده بود. گفتم: «خانم از چشم سارینا داره خون می‌آد. تقصیر من بود!» خانم رنجبر سریع سارینا را برد اتاق بهداشت! بعدش نمی‌دانم چه‌کار کردم. صورتم را گرفتم و رفتم توي حياط. یاد مقاله‌ای افتادم که درباره‌ي کانون اصلاح و تربیت توی دوچرخه خوانده بودم. ترس برم داشت و اشکم بیش‌تر شد! کتایون کرمی به جرم کور کردن چشم هم‌کلاسی! وای نه! همان‌موقع یکی از بچه‌های کلاسمان به سمتم آمد. دستم را گرفت و من را برد پیش خانم رنجبر و خودش رفت سر کلاس. سرم را انداختم پایین. انتظار هر حرفی را داشتم، اما خانم رنجبر فقط گفت: «برو سر کلاست.» و من از پله‌ها دویدم بالا! با گريه وارد کلاس شدم و سرم را گذاشتم روی نیمکتم. دلم نمی‌خواست به کسی جواب بدهم. معلممان هم بدون این‌که چيزي به من بگويد شروع کرد به درس دادن. چند لحظه بعد یکی در زد. سرم را آوردم بالا. چند ثانیه بعدش یك سارینا، مثل همان سارینای قبل آمد و نشست کنارم. فردايش با سارينا نشسته‌ بوديم و داشت تعريف مي‌كرد كه مشكلش پاره شدن مويرگ چشمش بود كه یکی از بچه‌ها از کنارمان رد شد و به من گفت: «چه‌طوری کتی چشم در آر؟!» اعصابم خرد شد. حق نداشت چنین حرفی بزند، ولی گفتم: «خوبم! راستی بچه‌ها می‌تونین از این به بعد با همین اسم صدام کنین تا همه بفهمن کتایون خطرناک‌تر از این حرف‌هاست!» كتايون كرمي 15ساله از كرمانشاه عكس: خورشيد شيخ‌انصاري، 13ساله، خبرنگار افتخاري از تهران Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کابوس فروشنده‌های پارک‌تفریحی

  • اجتماع > اجتماعی - پکن> مرد چینی پس از بردن بیش از ۳ هزار جایزه در یک پارک‌تفریحی چین تبدیل به کابوس مسئولان غرفه‌های این پارک شده است. چن‌ژيتونگ فقط از دستگاه‌هايي كه داخل آنها عروسك است با كنترل خارق‌العاده چنگك‌ اين دستگاه چند هزار عروسك از داخل آن بيرون آورده است. چن مي‌گويد تازگي‌ها هرگاه براي سرگرمي و به رخ كشيدن استعدادم به پارك مي‌روم، مسئولان غرفه‌ها براي اينكه سرم را گرم كنند مرا به قهوه و شام دعوت مي‌كنند. This entry passed through the Full-Text RSS service - if this is your content and you're reading it on someone else's site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها